هدیه های دختر نازنینم
هدیه ی ناقابل خودم به تمامه وجودم به همه ی هستیم به همه ی زندگیم و هم نفس و همه کسم
از اونجاییکه عمو محمد آخرین نفر بود که هدیه به دخترم داد و طلاهای قبلی جعبه شون رو انداخته بودم همه رو جعبه عمو محمد گذاشتم
هدیه ی بی نظیر و سرشار از عشق دایی جون علی و زندایی جون به تاروپودم
هدیه ی مادربزرگه ستیا جونم به نفسم
هدیه ی باباجون (بابای خودم) به ستیا جون نفسم
هدیه ی بابایی (بابای مهربون همیشه عاشق ستیا جونم)
دسته گل بابای عزیز طبیعی بود و خشک شد حالا حتما عکسش رو میذارم فعلا توی انباریه
هدیه ی عمو محمد به ستیای بی نظیر مامان و بابا
دسته گل عمو طبیعی بود و خشک شد
هدیه ی عمه جون به ستیا جون
هدیه های مادرجون و آقا جون(خانواده پدری)
هدیه ی عموجون رضا و زن عموی ناز و مهربون به ستیا همنفسم
دست همگی درد نکنه
دخترم تارپود من و تمامه لحظه های خوش من و همسرم دوستت داریم