سلام معصومه جان .
من همین الان با وبت آشناشدم و به خاطر دخملی نارت هم به شما تبریک میگم .
انشالله خدا برای شما و همسرمحترم نگهش داره .
منممشکل شمارو دارم . تیروئید کم کارو منتظرم تا خوب بشم و برای بارداری اقدام کنم . وقتی فهمیدم شما هم با این مشکا باز ماردشدین خیلی امید وارشدم .
با اجازه لینکت می کنم .
ستیای عزیز رو از طرف من ببوس.
سلام معصومه جان. مبارک باشه قدم فرزند گلت. امیدوارم حسابی حس مادر شدن بعد از اون همه بی تابی بهت بچسبه و خداوند عزیز دختر گلت رو حفظ کنه.
مطالبت بخصوص روزهای آخر بارداری قشنگن... اما از یک پستی که کلی توش از یک نفر احساس تنفر کردی برام عجیب بود. نمیدونم داستان چیه. نمیگم بهت حرص نحور بچه شیر میدی و ...
میخوام بگم تو که بالای وبلاگت مزین به نام حضرت رقیه س است، و زیبایی وبلاگت رو با این کارت چند برابر کردی درست نیست در پایین صفحه اون نوشته ها را تایپ کردی..
بذار سراسر وبلاگت مزین به نام و نشان حضرت رقیه س باشه
اگر از دست کسی دلخوری از راهی غیر وبلاگ بهش اطلاع بده. این همه ابزار ارتباطی هست.. بابد بدونیم این بچه ها بزرگ میشن و تک تک پستهای وبلاگهاشون رو میخونن و این نوشته ها شاید تاثیر بدی داشته باشه براشون...
نی نی ناز رو ببوس...
سلام معصومه جون
شرمنده مدتی نبودم الان که اومدم و خوندم که به سلامتی زایمان کردی خیلی خوشحال شدم
مادرشدنت مبارک خانومی خدا براتون این فرشته ناز و خوشگل روحفظ کنه
سلام
باز هم مبارکت باشه داشتن ستیا خانم
از کار استعفا دادم
معصومه
یک زمان شما اینجا بی تابی میکردی ما دلداری میدادیم
حالا من بی تابی میکنم
من بی قراری میکنم
من ناراحتی میکنم
من هم به دستان خدا خیره شدم مثل خودت
چرا معجزه نکرد معصومه
چرا معجزه نمیکند