ستیا هدیه بی بی رقیهستیا هدیه بی بی رقیه، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

دوباره سلام

1394/8/20 16:01
نویسنده : معصومه
2,462 بازدید
اشتراک گذاری

عکسهای تولد پایین تر بدون رمز

 

سلام....هرچند دیر اما استوار و با وفا

دوستان عزیز تر از جانم دوستتان دارم

دخترک نازنینم تمام وقت بی ارزش مرا با وجودش ناب کرده به گونه ای که من اصلا گاهی نمیدانم چند شنبه است...باورم نمیشود من که از تنهایی و بی کاری مینالیدم دیگر وقتی برای بیکاری ندارم و گاهی روزها میگذرد و من از خود غافلم.خدارو شکرررررررر

خدایا قسم میدمت به دامن بی بی رقیه...به آش نذری هر ساله که برای شادی روح بی بی میپزم دامن دوستانم رو سبز کن و وروجکهایی بهشون عطا کن تا از خودشون غافل شن.

دخترک من پا فراتر نهاده از یکسالگی و در شانزدهمین ماهگرد تولدش بسر میبره و میره بسوی هفده ماهه شدن...هنوز شیر مادر میخوره البته همراه غذا...نه تا دندون داره یه دندون آسیاب...راه میره...میدوء....و حرف میزنه

بازهم شکر خدای مهربانم که همه ی اینها در ید قدرتمند اوست و تا نمیخواست نمیشد.

دختر من دنیاش باباشه...

دختر من مودب و بسیار عاقله.بدون اجازه دست به اسباب بازی هاش نمیزنه

دختر من عاشق آب انبه و ماسته و ماکارونی

دختر من همه چیزو تقریبا میفهمه...هرکاری بگی انجام میده از آوردن کنترل تلویزیون برامون تا آوردن قاشق و لیوان توی سفره...خلاصه دنیای صورتی ما با فهم و شعور دخترکم رویایی شده...نصیب همه منتظرا الهی بشه.

و اینکه دخترم حرفایی میزنه در حد سن و سالش از قبیل::::

آب ....

ماس:::ماست

آب::: آب میوه

دو::: دوغ

بده....بگیر....نرو

آب با::: آب بازی

ماما

بابا

دا ::: دایی

عمو::: عمو

عمه ::: عمه

باباجون::: باجو

بئو ::: بیا

ددر::: ددر

کف::: کفش

ک::: کباب

و خیلی حرفای دیگه که یادم نیست همش

 
پسندها (3)

نظرات (9)

مامان و بابایی دخمل بلا
20 آبان 94 19:30
سلام معصومه جان عزیزم , مامانی مهربون ستیا گلی قشنگممممم بابا کللللللی ذوق زده شدم از دیدن کامنتت ... گفتم این معصومه جون ما رو پاک از یاد برده دیگه ... ممنون بابت کامنت پر از مهرت عزیزم ... خوشحالم بابت همه پیشرفتهای دخملی و خوشبختیت در کنار ستیا جونی ... بازم بیا پیشمون عزیز دلم ... همیشه از دیدنت خوشحال شده و میشم عزیزممممم ...
مامان ماتیسا
21 آبان 94 9:36
سلام خواهرم خدا براتون نگهشداره ایشالا
مامان نی نی
23 آبان 94 12:01
سلام خوبید.ماشاا.... خداحفظش کنه.ماهم باعکسای تولد گلپسر به روز کردیم ومنتظرتونیم.
صبا
30 آبان 94 23:23
سلام هزار ماشاء الله چند بار زنگ زدم ریجکت کردی عکسها رو دیدم و قسمتی از ثانیه هایت را خواندم دلم ضعف رفت چشمانم همین الان اشکی است هوس کردم احساس کمبود کردم دیدم دستم خالی است نه اینکه ناراحت باشم از شادی های شما نه خدا شاهده به امام حسین دلم برا خودم سوخت دلم گرفت
قندعسل
8 آذر 94 0:45
سلام دوست عزیز برای اولین بار با اولین برند ایرانی تولیدکننده ملزومات اتاق کودک قند عسل(فرش،لوستر،استیکربرجسته چوبی و...) در خدمت هستیم خوشحال میشم از پیج ما در اینستا دیدن فرمایید@GHANDEASALL یا برای دریافت ازاطلاعات بیشتر با شماره 09167103504 تماس بگیرید در خدمتنان هستم
مامان ملیکا
10 آذر 94 16:14
سلام خانوم،من اتفاقی باوبلاگتون آشناشدم،خداستیاجونوحفظ کنه،اگه میشه عکسای زیادبزارین...مرسی واقعأ. اگه دوتایی هم شد اشکال نداره .مثلأ عکس دخترتون،با بابابزرگش واینجورچیزا
هنرمند
29 آذر 94 16:23
یاد آن شبها و یلداها بخیر برف بازی و سرماها بخیر کرسی و مادربزرگ و قصه ها آن تخیل ها و رویاها بخیر دستهای بی حس و سرمازده کرسی و مطبوع و گرماها بخیر آن تنقل ها ، لواشک ها ترش نان شیرین و کدو حلوا بخیر مردم دریا دل آن روزگار پاک بازی و سوداها بخیر جایشان خالیست اکنون پیش ما یاد آن بگذشتگان ما بخیر ...
ثمره
1 دی 94 0:09
دوقدم مانده به رقصیدن برف یک نفس مانده به سرما وبه یخ چشم درچشم زمستانی دگر تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما
مامان فاطمه
5 دی 94 18:21
خدا حفظش کنه ماشالله