دخترکم
1....نشستن دخترکم
2...نذر هر ساله ی ما
3...عاشقانه ام برای همسرم
دخترم مینشنید روی موی رگ های قلبم نشستنت مبارک
و نذر هر ساله ی ما برای سلامتی ستیا جان که ماه صفر یا محرم به نیت بی بی ریقه پخته میشود امسال هم پخته شد با حضور مادرم و خاله جان و همسرم و پدرم و البته ستیا جان آن هم در تاریخ 17 آبان اما دیر شد ببخش مامانی که دیر گذاشتم عکست رو البته عکسات بد افتادن چون عجله داشتیم برای سرد نشدن و پخش درست نذری ها به همسایه ها
همسر عزیزتر از جانم....همسر مهربانم....همسر صبورم...همسر مقتدرم که همچون یک مرد واقعی زندگی برایم ساختی و حتی دانه ای و حتیی تکه ای حتی دیناری از کسی در زندگی دین به گردن نداری...شاید زندگیمان هنوز رفاهی کم داشته باشد اما که همین که نه از پدر و مادر من و نه از پدر و مادر خودت دینی و دیناری به گردن نداری و هیچگاه سر بار نبودی و نگذاشتی ماهم سر بار باشیم همین برایم یعنی مردانگی تو و علاقه ام را به تو صد چندان کرده...همین که کنارت آرامم یعنی خوشبختم...این تمام خوبی های عالم را برایم جایگزین است که تا به حال در زندگی بدون مشورت با من کاری نکرده ای...هرکجا برویم و هرچه بخریم و هر کار کنیم هر دو با هم هم نظر میشویم...تو که باشی خانه هست ماشین هست خوشبختی هست سلامتی هست سعادت هست خوشی و آرامش هست تو که باشی تمامه خوبی ها یکجا حضور دارند در زندگی ام...پس باش و همینطور که مهربانی و از جان برای زندگی ات مایه میگذاری باش تا باهم خوشبخت باشیم من هم تمام توانم را خواهم گرفت تا با هم خوش و خرم باشیم و کم نخواهم گذاشت در هیچ زمینه ای.مهربانم همینکه هنوز هم مانند روزهای اول دوستم داری همین که وقتی بیرون میروی و میدانی با ستیا برای من گشت و گذار سخت است و برایم خرید میکنی و برای دخترکمان لباس های جورواجور میخری و برایمان میاوری تا جبران بیرون نرفتن هایمان شود...همینکه نصفه شب برایم کمک حالی و دخترمان را نگه میداری تا من بخوابم همینکه هنگام غذا غذایت سرد میشود تا من آرام بخورم یعنی هنوز هم مانند قبل دوستم داری
سالگرد آشناییمان مبارک و مبارکتره امسال با حضور شاپرک خانه مان ستیا جان