ستیا هدیه بی بی رقیهستیا هدیه بی بی رقیه، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد

دستان کوچک بی بی رقیه روی زندگی ام است باور میکنید اگرم پستم را بخوانید

1392/12/18 11:43
نویسنده : معصومه
14,379 بازدید
اشتراک گذاری

دستان کوچک بی بی رقیه روی زندگی ام است مهر بندگی اش را هم که 10 صفر روی پیشانی ام نشاندم و برای همیشه و هرساله نذرم را ادا خواهم کرد باور ندارید؟؟؟؟؟؟؟

خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

جانِ مادر خوش آمدی بمان تا بمانم

 

بیدار میشوم بی اختیار به مادرم زنگ میزنم که بگویم بی بی چک بخرم یا نه؟بعد نمیپرسم پشیمان میشوم .میروم آشپزخانه و مشغول پختن خورشت کرفس میشوم بار که گذاشتم میروم بیرون برای خرید بی بی چک و اینبار مطمئن قدم برمیدارم که نیست که اگر نشد غصه نخورم....میروم اول بیبی چک را میپرسم از پسر جوان داروخانه اییی....میگوید 4تومنی یا 2تومنی؟میگویم همون 2تومنی...میخرم و میآیم بیرون و میروم سر کوچه مان سبزی آماده برای قورمه میخرم و میام بیرون و دوباره میروم سبزی فروشی و یک کیلو سبزی خوردن میخرم چرا انقدر سبزی دوست دارم ؟؟؟؟؟تازگی ها اینطور شده ام من از قورمه سبزی بیزار بودم.سبز ولی حالا هی دوست دارم بپزم و بخورم چرا نمیدانم؟خلاصه که به خانه میآیم قدم هایم تند میشوند درب خانه را سریع باز میکنم و میپرم داخل توالت با یک لیوان و یک بی بی چک نه جان چک...مژهصبحانه نخورده ام اما دومین ادرارم است...فقط یک لیوان شیر خورده ام...ادرارم که میآید ناز دارد انگار پاگشا میخواهد کیت را روی سرامیک میگذرام و قطره چکان را بیصدا فرو میبرم داخل لیوان پر میکنمش اما دریغ که فقط دو قطره لازم است نه بیشتر....زبان یک....دو....را میگویم و همزمان دو قطره را میفشانم روی کیت...در این میان فقط خیره به قطره چکانم و به کیت نمی نگرم و یک آن میگویم یا بی بی رقیه قربون دستای کوچیکت برم...و به کیت نگاه میکنم خط کمرنگ میبینم و میگویم الان پاک میشه مثل همیشه...سر برمیگردانم واااااااااااااااااای پررنگ میشود پررنگتر پررنگتر میپرم بیرون تعجبداد میزنم شکرت شکرت شکرت معجزه است بخدا معجزه است.....دروغ است دروغ است اصلا نمیدانم چه بگویم چه نگویم مانده ام بخدا به مادرم زنگ میزنم با گریه و هق هق میترسد از گریه ام میگویم میگویم بی بی چکم مثبت شد مبثت شد و قط میکنم زنگ میزنم به همسرم بیا خوونه توروخدا بیا خونه بی بی چک را داخل دستم فشار داده ام و گریه میکنم همسرم میترسد چی شده چی شده اتفاقی افتاده ؟؟؟؟؟بگو توروخدا ..دستم را باز میکنم میگویم دروغه دروغه ببین مثبت شده بغلم میکند و میگوید جووووووووونم عزیزم گریه نکن گریه نداره باید خوشحال باشی دروغ نیست نذرت قبول شده مامان شدی دستی به شکمم میکشد و میگوید آخی عزیزم اومدی....گریهبا من گریه مییکند میگویم تو چه را ؟ حرف نمیزند و میگوید بیرون نری آلودس هوا و وسایل سنگین هم بلند نکن باشه...میگویم باشه حتما و میرود این همان همسری هست که بخاطر من تا همین دیروز میگفت بچه چیه؟ولش کن بابا...چنان بغلم کرد و بوسه بارانم میکرد و میگفت جونم خدا شکرت که من مانده بودم خدایا این همه گذشتش بخاطر من بوده؟خدایا ممنونم که ارداه نکنی برگ از درخت نمیافتد ....یا سالارم حسین السلام علیک....یا قمرمنیر بنی هاشم السلام علیک.بی بی جان کنیزم...شاهزاده اصغر کنیزم...ممنونم از همه شما کاش راست باشد و خواب نباشم.دعای زیارت عاشورا را میخوانم برای ثمره و بهار و دوستان دیگرم دعا میکنم که برسند به این روز و خواب نباشد روز من ،و دعای علقمه را چاشنی اش میکنم چه صفایی دارد به مامان حنانه زهرا 3 بار زنگ میزنم تا بگویم ، جواب نمیدهد سایلنت است و پیامک میدهد و دوباره میزنگم خوشحال میشود از حرفهایش میفهمم، و همه دوستانم خوشحال اند میفهمم خدایا سپاسگزارم....سجده شکرم را میروم و وقتی بلند میشوم میگویم خدایا تا کی و روزی چندبار باید شکر کنم تا به حد لیاقتت تو برسند شکرهایم هرروز هر ساعت هرثانیه یا هر نفس؟به فکر فرو میروم از این همه قدرت خدا نه دوا خوردم نه آمپول زدم نه داروی هورمونی خوردم فقط و فقط قرص عشق رقیه را با شفای علی اصغر خورده ام  معجزه این است که طناب آخر را ببری و من بریدم کاش خواب نباشم.

بی بی چک اول: 5/10/1392 ساعت حول  عشق است اذان نزدیک است اذان ظهر را که بگویند دو نفره اقامه میکنیم من و کنجد با هم

 

النگو که دستمه نذر دستگاه امام حسینه ها

دیگه موندم چه وری ازش عکس بندازم مثل ندید بدیدها ولی خدانکنه کاذب باشه اونوقت مامانم ناراحت میشه

بیبی چک دوم زمان: 5/10/1392 ساعت 21:30 شب

 

 بی بی چک سوم :6/10/1392 ساعت 5 صبح باید به نماز بایستیم باهم اما خواب امانم نمیدهد بلند که میشوم 9 صبح میشود و من ماتم هنوز

 

آزمایش خون:

قلبم میزند از جا برمیخیزم ساعت 5 و 5 دقیقه است عقربه ها دیر میروند اما لادن برایم دعا کرد کوتاه باشند من به دعا اعتقاد دارم هوا تاریک است دلم میگیرد یاد روزهایی میافتم که یک سال پیش در چنین روزی در استراحت بودم بخاطر تزریق داروهای هورمونی و رفتم آزمایش دادم و هوا چنین حالی داشت انگار؟؟؟؟نه خدا با من است..وضو میگیرم با نور تلویزیون زیارت عاشورا میخوانم و مکه را نشان میدهد تلویزیونمان ، دلم پر میکشد پیش خوده خدا التماسش میکنم و دعای علقمه میخوانم مانند روز بی بی چکی ام یا به قول مامان فاطمه جون که گفته یادم نره جان چکی ام....اذان صبح میشود الله اکبر و نیت و شروع .نمازم که تمام شده ذکرم را میگویم و میروم به رختخوابم اما دریغ از یه قطره خواب که بچکد در چشمان بی تابم

7 و نیم که 70 بار خزیده ام و برخواسته ام برای بار آخر بلند میشوم زنگ میزنم آزمایشگاه غرب :الو سلام خانوم یه آزمایش بتا دارم ساعت چند جواب میدید؟---ساعت 3 بعدازظهر....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟جان در میرود تا سه ...دوباره الو بیمارستان اقبال ؟بله...کی آماده میشود بتای من آقا اگر الان بیایم؟50 تومن میگیریم و یک ساعته میگوییم...50 تووووووووومن؟باشه دفترچه هم دارم میشود؟بله 25 تومان///بلند میشوم و همسرم هنوز در تخت خواب بسر میبرد خداحافظی میکنم با یه تکه بیسکوییت میروم بیرون یک گاز مورچه ای میزنم و دیگر نمیتوانم میگذارمش کنار و گوشه ای و میروم نزدیک است پیاده میروم به آزمایشگاه .سلام آز بتا دارم نسخه هم دارم ماله مهر ماهه دکتر برام نوشته بود اما پریود شدم نرفتم تا 94 اعتبار داره میشه؟؟؟خانمی میانسال و آرایش کرده نگاهم میکند نه خانوم برو اورژانس برات آزمایش بنویسند و بیا.میروم بالا اول خواستم تا با آسانسور بروم مگر پایین میآمد چه زیرزمین تاریکی بود زشت و بیریخت اما تمیز و با پرسنل شیک و مهربان.بالا میروم و ویزیت میشوم دکتر میپرسد چند روز عقب انداختی میگویم 11 روز ...خب بی بی چک استفاده کردی؟بله سه تا.هر سه تاش مثبت شد.دکتر :پس قطعا مثبته بیبی چک مثبتش دروغ نمیگه مگر اینکه مثبت باشه منفی نشون بده که اون معتبر نیست.دلم  میرود... به رویم نمیآورم ..دکتر :حالا میخواستی؟من:بعللللللللله منتظر بودم.دکتر برو آز بده همینجا متخصصین خوبی داره وقت بگیر و به دکتر نشون بده البته تا یک ساعت بهت میگن مثبته یا منفی...بلند میشوم تشکر میکنم و با احترام میروم سمت آزمایشگاه.خانومه جوانی میگوید:حالا میخوای یا نه؟من :بله میخوام انشالله باشه.خانومه:خیلی وقته ..من:بله تقریبا 4سال و نیمی میشه...دکتر میرفتی؟من:الان 6 ماهی میشد شایدم بیشتر داروی هورمونی نمیخوردم فقط قرص تیروئید و ویتامین میخوردم...خانومه:پس مثبت باشه شکرانه داره....من :بله صدرصد اگه باشه خانوم رقیه واسطه شده و خدا داده...آستینم بالا میرود درد به سراغم میآید دردی که چند بار تجربه کرده ام سوراخ میشود عمق قلبم مگر از مویرگ های قلبم آزمایش میگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟متین و آرام اما بیقرار برمی خیزم خانومه میگوید بشین میگم مثبته یا نه عصری هم تیتر رو میدم.مینشینم .قدم میزنم.مینشینم .قدم میزنم.یک ساعت شده پس چی شد؟ به ساعتم مینگرم همه اش 5 دقیقه شده خدایا برکت زمانت را بگیر فقط امروز و این لحظه...میروم سمت موبایلم بازش میکنم نرم افزار قرآن دارد سوره انبیا را میآورم و نیت میکنم و میخوانم و میگویم اگر تا تموم نشده جواب رو دادن حتما تموم میکنم و بعد به مادرم و دوستانم خبر میدم...ولی من تمام میکنم و بعد از ربع ساعتی آقایی با اخم کاغذی را به خانومه میدهد و خانومه صدایم میکند.و..بیا اینجا...میروم میشکنم  نکنه دوباره منفی است و بی بی چک ها را خواب دیده ام؟صدای قلبم بیشتر از صدای قدم هایم است میشنومش اما چیزی ته دلم میگوید به که پناه برده ای؟خجالت بکش صبور باش بسپر به خودش.خودت ازش خواسته بودی یه بی بی منفی هم شده بهت نشون بده...صبر میکنم آرام میشوم اما دلم نمیپذیرد منفی بوده باشد...خانومه میگوید شیرینی منو بده تا بهت بگم نتیجه چیه...میخندم برای جواب منفی که شیرینی نمیگیرند...چشمانم برق میزند از زلی که خانومه به من زده فهمیدم احساس کردم بیرون آمده اند از حدقه شان...شکر میکنم میروم از پله ها بالا به همسرم زنگ میزنم، دوبار هم او زنگ زده اول صبح نگران است نذاشتم تا بیاید ترسیدم منفی شود غرورم غرورش لکه دار شود میگوید چه خبر؟میگویم منفی شد .همسرم:دروغه من مطمئنم مثبته بیا نون داغ خریدم منتطرتم صبحونه سه نفره بخوریم میخندم ای کلک چه فهمیدی؟میگوید حسم گفت.به مادرم زنگ میزنم اول صبح است خوابیده اند مطمئنم اما چه خبری خوشتر از مادربزرگ شدنش ؟الو سلام مامان خوبی؟خواب بودی؟صدایش میلرزد انگار نمیخواسه صبح شود....مامان جان چه خبر خوبی؟کجایی صدای ماشین میاد.من:اومدیم نون بخریم برای صبحونه...مادر:چه خرید نانی که دو نفره؟من:خوب دیگه...مامان برم آزمایش بدم بنظرت؟مامان:من نمیدانم طاقتشم ندارم هرکار دوست داری بکن.من:باید الان بهت بگم که خوشبختانه آزمایش دادم و نتیجش مثبته...مامان:هوووووووووووووووووووووووو.....ههوووووووووووووووو.........یییییییییییییییییییییییییی کلماتی که خودش هم نمیفهمد اما دارد جیغشان میزند خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت کی آزمایش دادی؟من: همین الان یه ساعت پیش...

بعدازظهر میشود میروم یواش یواش برای دیدن دکترم و اولین تشکیل پرونده ام...اینبار نه برای درمان نازایی برای بارداری.خدایا شکرت چشم و گوش شیطان کور و کر چشم حسود و بخیل دور بیمه خانوم رقیه انشالله...مینشینم منتظر...صدایم میکنند..میروم داخل و برای ویزیت آماده میشوم ..مشکلت چیه خانوم؟دکتر میگوید...میگویم مشکلی ندارم آزمایش بارداری داده ام آوردم تا ببینید..عدد بتا را میبیند مبارکه حامله ای.کی پریود شدی آخرین بار؟27 آبان.مینویسد.پرونده می بندد.میگوید شنبه بعد از تعطیلات برو سونو الان نرو همه رو نگران کنی بگی قلب نداره ساک نداره صبر کنی بهتره...بعد میفرستمت چکاپ.فقط اسیدفولیک رو بخور.گلوکوفاژ رو ادامه بده و قرص تیروئیدت رو هم حتما بخور.چشم میگویم تا هفته بعد بدرود میکنم و میآیم بیرون.ماجرای من و کنجدم هرچند طولانی بود اما کلمات یاری نکردند تا بهتر بنویسم

خووووووووووووش آمدی جان مادر.سینه ام خانه ات.قلبم گهواره ات..قرآن خواندن هایم حافظ ات....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (152)

راضیه
5 دی 92 12:10
منم رمز میخوام
مامان یاسمن و محمد پارسا
5 دی 92 12:25
قربونت بشماخ جون خدا شکر
مامان یاسمن و محمد پارسا
5 دی 92 12:40
معصومهجون ببخشید من خودم و کنترل نکردم بیا وبلاگمون دوست نداشتی فعلا متوقفش می کنم تا اجازه بدی
مامان یاسمن و محمد پارسا
5 دی 92 13:00
عزیز دلم دیگه از این فکرا نکن کاذب چی چیه مطمئن باش مثبته صد در صدمگه از حضرت رقیه نخواستی کمکت کنه و از خدای مهربون برات بخواد پس شک نکن که اومده قربونش بشم
مادر منتظر
5 دی 92 13:24
سلااااااااااااااااااااااااام معصومه جون خوب و گلممممممممم برو خصوصییییییییییییییییییییییییییییییییییییی. قربونت برم عزیزمممممممممممممممممممممم.
معصومه
5 دی 92 13:28
وااااااااااااای عزیزم تبریک چقد خوشحال شدم با اینکه تازه با هم آشنا شدیم اما واقعا خوشحالم برات مبارکه معصومه جان واسه منم دعا کن از ته دلت
مامان آوا
5 دی 92 14:19
سسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسلام عزیز دلم نمیدونی چه حالی دارم زود خبرم کن خوشحالم وشاد بیا رمز بده درضمن چه یلدای باحالی داشتین همشون تنهایی خوردین؟نووووووووووووش جوووووووونت عزیزم
مائده
5 دی 92 15:07
معصومه جون من همیشه جز خواننده های خاموش وبلاگت بودم بخاطر همین ازت میخوام اگه دوستداری بهم رمز بدی این خبر خوشو از وبلاگ مامانی یاسمن و محمد پارسا متوجه شدم و از ته دلم خوشحال شدم ایشالله همونطوری که تو پستای اولت عکس نی نی های دوقلو گذاشتی دوتا نی نی دوقولو خوشمل و سالم خدا بهت بخشیده باشه امیییییییییییییییین
مامان بردیا شیطون
5 دی 92 15:12
وای خدایا شکرت..........شکر شکر شکر شکر واقعا خوشحال شدم ایشالا به امید خدا نی نی نازت رو بغل میکنی..... امین.. عزیزم چقدر گفتم امیدت به خدا باشه....... ازمایش خون هم بده و بهمون خبر بده ..... خدا شاهده کلی خوشحال شدم...... رحت خدا بی انتهاست
مامان بردیا شیطون
5 دی 92 15:14
مبارکه
مامان بردیا شیطون
5 دی 92 15:18
عزیزم بخدا نمیدونم از خوشحالی چکار کنم....... مبارکه مبارک مبارک
فریبا
5 دی 92 15:19
معصومه جون رمز؟ البته اگه دوستت حساب میشم
مامان لي لي
5 دی 92 15:25
معصومه جون تو وب يكي از بچه ها ديدم نوشته باردارييييييييييييييي مباركه انشالله به سلامتي
مائده
5 دی 92 15:45
معصومه جون وقتی نوشته اتو خوندم از خوشحالی بغض کردم ایشالله که کاذب نیست به دلت بد راه نده تروخدا واسه منم دعا کن
فریبا
5 دی 92 15:51
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام معصومه جونمممممممممممممممممممممممممممممممممممم واییییییییییییییییییییییییییی موی تنم ایستاده قربون بی بی رقیه قربون دل پاکت مادر شدنت مبارک ای ول معصومههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه نمیدونم چی بنویسم فقط دارم اشک میریزم معصومه بعد از 4 سال مادر شدی دیدی احتیاج به کاشتن نبود برات ی پست ویژه میزارم اگه اجازه میدی؟ چون مطلبت رمز داره شاید نخواهی کسی بفهمه اگه میشه بگو تا تبریکم رو بنویسم توی وبم
فریبا
5 دی 92 16:01
دوستم بنویسم؟؟ وای معصومه خیلی خوشحالم
فریبا
5 دی 92 16:11
معصومه جونم بعد آزمایشت برات ی پست توپ میزارم الان شاید دوست نداری اعلام کنیم قربونت برم الههههههههههههههههههههههههههههههههی خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ذوق دارم برات گلم برای ما هم دعا کن نی نی امون بیاد
فریبا
5 دی 92 16:16
الهییییییییییییییییییییی قربونت برم نه بابا ایالاه مثبته من مطمئنم پس بعد آزمایش میزارم بدو برو آزمایش به ما هم خبر بده
فریبا
5 دی 92 16:18
چند روز از پری میگذره؟؟؟؟
فریبا
5 دی 92 16:23
گپم به چه اسمی هستی من الان گپم
فریبا
5 دی 92 16:28
گپم گلم به چه اسمی تو گپی
فریبا
5 دی 92 16:31
عزیزم درخواست دادم قبول کن
فریبا
5 دی 92 16:37
من گپم دارم تایپ میکنم برات میاد
فریبا
5 دی 92 16:43
رفتی معصومه جون من منتظرت بودم باشه گلم برات خوشحالم ایشالاه میری اآزمایش ++++++++++++++++++ که شد منم پستمومیزارم
یثنا
5 دی 92 17:27
منم رمز میخوام
مامان بردیا(a)
5 دی 92 18:03
دوستاتون کیان
مامان بردیا(a)
5 دی 92 18:07
معصومه جون از کامنتای بچه ها فهمیدم خانومی تبریک
مامان امیرعلی گلی
5 دی 92 19:56
سلام معصومه جون مبارکه فدات این جواب صبرو توکلته مبارکت باشه من از طریق مامانه یاسمن جون باهاتون آشنا شدم اگه دوس داشتی به منم رمز بده http://amirjan.niniweblog.com/
مامان حنانه زهرا
5 دی 92 20:27
بترکی دختر.به من رمزبده
بهار د
5 دی 92 20:40
شکستگی ... شکسته بند ... هر دو هست در جهان ؛ محالِ زندگیست بودنِ یکی ، بدون دیگری ... از چه غم خوری عزیز دل !؟ معصومه جون خیلی تنهام خیلی ارزویم برات شادیست
مامان حنانه زهرا
5 دی 92 22:32
یه وقت نگی منم کمکت کردما چشم حسود بترکه خداروشکر خیلی حال کردم خدایی.هیچ وقت یادم نمیره
مامان لي لي
6 دی 92 2:23
واي معصومه خيلي خوشحال شدم الاهي بگردم خدا و دو تا دست كوچيك بي بي رقيه حاجت روات كرد الاهي فدات شم خيلي براتون خوشحالم
مامان لي لي
6 دی 92 2:24
واي معصومه خيلي ذوق زده شدم عزيزم رفتي ازمايش؟؟؟ جواب گرفتي؟؟؟ مثبتِ صد در صد أصلاً شك نكن
مامان لي لي
6 دی 92 2:25
دو تا بي بي چك مثبت در اومده پس مثبتِ الاهي قربون جفتتون بشم من
مامان لي لي
6 دی 92 2:28
معصوم ثمره ي انتظارت تو دلتِ الاهي فداتون شم من
بهاره د
6 دی 92 2:59
وای معصومه جون خیلی خوشحالم تموم موهایه تنم سیخ شد به خدا اشک تو چشام پر شد نمیدونم چی بگم جز اینکه خدارو شکر از انتظار در اومدی خیلی خوشحالم و وقتی داشتم نوشته ت رو میخوندم یاد نذر مامانت افتادم گردنبندشو میگم خیلی خوشحالم خدایا شکرت ممنون که معصومه جونم مامان شد
بهاره د
6 دی 92 3:02
کی میری ازمایش معصومه به منم خبر بدی ها خداروشکر خیلی خوشحالم خیلی
پرتو
6 دی 92 11:25
من که رمز ندارم
مامان عروسک
6 دی 92 11:38
معصومه جون اگه منو هم دوستت میدونی به منم رمز بده لطفا.
مامان عروسک
6 دی 92 11:42
معصومه جون از کامنتهای بچه ها فهمیدم مبارک باشه انشالله. منتظر جواب آزتم انشالله++++++++++++++++++++ میشه شک نکن مطمئن باش بی بی رقیه حاجت روات کرد. خیلی برات خوشحال شدم.
ریحانه
6 دی 92 14:01
سلام معصومه خانم من تقریبا از سه ماه پیش به طور تصادفی وب تون و میخوندم تو وضعیت خوبی نبودم ی سقط داشتم.از اون موقع تو اول دعاهام بودی ندیدمت ولی مث ی خواهر برات دعا میکردم.خوشحال میشم اگه رمزو ب من هم بدی.البته اگه منو لایق دوست بودن بدونید. التماس دعا.
معصومه
پاسخ
کاش عزیزم برام آدرسی گذاشته بودی تا بهت رمز بدم مهربون منم دوستت دارم من خواهر ندارم عزیزم شماها رو مثل خواهرم میدونم
یثنا
6 دی 92 18:04
معصومه تورو خدا بیا رمز بده تا مطمئن شم مامان شدی معصووووووووووومه جونم بیا بغلم عزیبزم نمیدونی از کامنتهای بقیه فهمیدم بارداری خدایاااااااااااااااااااااااااا شکرت نمیدونی چقدر خوشحالم معصومه من واقعا خوشحالم که در همین اول اشناییمون تو باردار شدی هزار بار خدارا شکر فقط بیا رمز بده بیا بیا بیا بیا بیا بیا بیا بیا بیا بیا بیا بیا بیا بیا
مامان عروسک
6 دی 92 18:20
عزییییییییزم معصومه جونم الهی فدات شم دیدی مامان شدی? دیدی میگفتم میشه. خدااااااااااااااااااااایا شکرت هزاران بار شکرت. اینا اشک شوقه خیلی برات خوشحالم خیلی. هووووووووووراااااااااااااااااااااا معصومه جونم مامان شده
مامان عروسک
6 دی 92 18:21
عزیزم میرم تا. نماز شکر به جا بیارم. آخه خدا معجزه کرده
مامان یاسمن و محمد پارسا
6 دی 92 19:50
خصوصی عزیزم
مامان آوا
6 دی 92 20:27
اااااااااااااااااااااااااالهی کرت معصومه جونم اااااااااااااااااااااااای خدا شکرت که دعاهامونو قبول کردی ومعصومه نازنینم بالاخره داره مامان میشه رفتی آزمایش بتا؟؟؟؟؟ هرچند که فکر نمیکنم نیاز باشه عزیزم دیدی ناامیدی چیز خوبی نیست عزیزم دیدی خدا خیلی دوستت داره تمام دوستامو واعضای خونواده م رو از بارداریت مطلع کردم نمیدونی چه ذوقی کردن عزیزم وااااااااااااااااااااااااااااااااای نی نی معصومه جونی چه شکلی میشه خدا ایشالله بزودی با خبرای خوش بیای دوستت دام عزیز دلم
پرتو
6 دی 92 21:00
عزیزم خیلی خوشحال شدم خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت که دل این عزیز و شاد کردی ، انشاالله بارداری خوب و راحتی داشته باشی دوستم ، مواظب خودت و فرشتت باش ، التماس دعا
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
6 دی 92 23:54
سلام عزیزم من از مامان یاسمن وپارسا شنیدم با اینکه اولین باری هست باهاتون آشنا شدم ولی خیلی خوشحال شدم ومن آرزوم اینه که همه مامانا بچه خودشونو تو بغل بگیرن بازم تبریک میگم
سحر
7 دی 92 0:00
عزیزم می تونم رمز درخواست کنم... دل تو دلم نیست بخدا اگه نمی تونی رمز بدی اشکال نداره فقط بگو ببینم داری مامان میشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان حنانه زهرا
7 دی 92 1:36
دوباره سلام ترکوندیا 3تا بی بی چک اومدم بگم بچت دختره بگرد دنبال اسم دختر همچین برکتی تو زندگیت بباره که تو خوابم ندیدی راستی نذرت یادت نره.شیطون گولت نزنه ناجنس ناکردارمنظورم به شیطون بودا ایشالله همیشه خدا خوشیاتو بیشترکنه گلم یا حسین جان ادرکنی.قربونت برم اقا یه دونه ای
مامان علی
7 دی 92 8:57
نمی تونم وارد شم ولی انگار خدا بهت یه نینی داده مبارکه عزیزم خیلی مواظب خودت باش اصلا پله بالاپایین نرو تا ماه چهار استرس هم نداشته باش
مامان عروسک
7 دی 92 9:17
معصومه جونم رفتی آز بدی؟منتظرم تا اجازه بدی میخوام یه پست ویژه بذارم تو وبم.تا خودت نگی این کارو نمیکنم. زدی بیا.اگه تا حالا پست نذاشتم واسه اینه که چون پستتو رمزدار کردی گفتم شاید دوست نداری فعلا علنی بشه. مامان مهربون زودی بیا و خبرم کن.فداااااااااااااات.
مامان آريانا
7 دی 92 10:28
ازنظرات دوستان فهميدم كه چه خبره.ايشالله كه بي بي رقيه جوابتو داده.خوشحال ميشم با هم دوست باشيم.حداقل براي ارادت جفتمون به دختر سه ساله واينكه با هم ،هم اسميم.منم معصومه ام.
فریبا
7 دی 92 11:02
معصومه جونم مطلبت ادامه داره اگه داره رمز؟؟؟؟
فاطمه
7 دی 92 12:06
سلام گلم من رمز ندارم ولی از نظر بقیه فهمیدم چه اتفاق زیبایی برات افتاده دیدی گفتم فکر می کنم مامان شدی یا داری میشی خدا رو شکر که یه نفر دیگه از لیست انتظار خارج شد
مامان یاسمن و محمد پارسا
7 دی 92 12:21
معصومه جان منتظر خبری ازت هستیم کجای بس
مامان یاسمن و محمد پارسا
7 دی 92 12:38
اخ جون من فهمیدم مثبته قربونت بشم خیلی خوشحالم ایشالاه به سلامتی دوست دارم مواظب خودت باش عزیز دلم مواظب خودت و نی نی خوشگلمون فداش بشم من
هانیه
7 دی 92 12:45
تبریککککککککککککککککککککککککککک عزیزممممممممممممممممممممم دیدی هیچ مشکلی جز استرس نداشتی معصومه جون همیشه توی حرم کلی برات دعا میکردم خدارو شکر که مامان شدی حتما بیا کلوب دیگه باید اسم کلوب عوض کنیم مواظب خودتو کنجد کوچولو باش عزیزم بایییییییییییییییییییییی
مامان بردیا شیطون
7 دی 92 12:53
______97977754767676757755___ ______66868686849840327946___ _____________5756546_________ _____________7634566_________ _____________5643565_________ _____________7645487_________ _____________4863133_________ _____________4689461_________ _____________8745879_________ ______56556789567893789378___ ______46387354561816181318___ ______56867893758765987689___ _____________________________ _1722545325981_______________ 125445335332588______________ 1353322222221388_____________ 23322222222211246_____________ 233222222222221111222223499____ 12222222222222233555555532508___ 122222222222222222333332332188__ 3122222222222222222222222217288_ 911222222222222222222222221__485 831122222222222222222222227__388 58212222222222222222222211___088 _80172222222222222222227____888_ __867222222222222221______0888__ __18512222222211_______488886___ ___887777__________68888887___ ____88________508888888______ _____85488888888885________
مامان یاسمن و محمد پارسا
7 دی 92 13:00
خصوصی عزیزم
مادر منتظر
7 دی 92 14:28
این معصومه جون منه با نینی و بابایی نینی , سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیز دلم خوبی معصومه جون خوب و مهربونممممممممممممممم؟ عزیز دلم مبارک باشه, قربونت برم مبارکت باشه , انشاالله که به سلامتی و دل خوش باشه گل من . انشاالله که سالم و صالح باشه کنجدت , قربونت کنجد کوچولوت برم من . خاله معصومه جون مهربون برای من همبازی آوردیاااااااااااااااااااا ( این خوشحالی از طرف فاطمه جونیه برای خاله معصومه مهبونش که چند وقته تحویلش نگرفته ) ببین بچه من چقدر توقعیه شوخی کردم بابا بخندیییییییییییی انشاالله دوقلو باشهههههههههههههه , الهی آمین , خدا جونم بشنو صداموووووووووووووووووو , باور کن که اونقدر خوشحالم که آزمایشت هم مثبت شده , قربونت برم , امروز بعد از چند روز اومدم نت , اول اومدم پیش تو تا ببینم رفتی آزمایش یا نه , همین که دیدم نوشتی مثبت شده نمیدونی چی شد ........., خنده , اشک , شکر خدا و .................. باور کن که برای خودم اینقدر ذوق نکرده بودم معصومه جونم . بالاخره دعاهای خالصانت جواب داد. توی این تاخیر حکمتی بوده , صبر و صبر و صبر و صبر , خدا با صابرینه , حالا قدر داشتت رو بیشتر میدونی . اینم هدیه شب یلدای شما از طرف خدای مهربون. خیلی قدرش رو بدون , خیلی مراقب خودت باش عزیز دلم , اون کامنت خصوصی که برات گذاشتم , کارهایی که توش نوشتم رو انجام بده , خیلی استراحت کن , حتما یه دکتر خوب برو همین امروز , اگه دل و کمرت درد داشت سریع برو دکتر , بیرون نرو , موبایلت رو خاموش کن تا وقتی فندق به دنیا بیاد , خیلی مهمه دوری از اشعه موبایل و دوری از آلودگی هوا , توی ماشین کمتر بشین , مسافرت نرو و.................................... خلاصه خیلی مراقب کوچولوی من باشیااااااااااااااااااااااااااااا , عشق خاله زهراشه این فندق کوچولو. وای معصومه جونم فکر کن قبل از زایمانم تو هم باردار شدی . خیلی خوشحالمممممممممممممممممممممممممممممم . وایییییییییییییییییی خدا جونم شکرت . میدونی میخواستم وقت زایمانم دعا کنم که زود باردار شی و دیگه اینقدر غصه نخوری , حالا میخوام دعا کنم که خدا بچت رو صحیح و سالم بیاره توی آغوش مهربونت , اون متنت که یادته راجع به جان چک نوشتی , خیلی اشک ریختم وقتی خوندمش اون روز , فکر کن........... جان چکت مثبت شد , حالا دیگه بگو جان مادر بالاخره اومدی , خوش اومدی جان مادر , الهی به حق همین بی بی رقیه که برای بچه دار شدن این همه حاجت میده , به حق علی اصغر شش ماهه مظلوم امام حسین , بچت صحیح و سالم بیاد توی آغوش گرم تو و باباییش , و به حق همین دو بزرگوار انشاالله که همه دوستای وبلاگیمون که بچه میخوان خیلی زود حاجتشون روا بشه و یه هدیه آسمونی بگیرن از خدای مهربون . عزیزم از خودت بیخبرمون نزار , از حال و احوالت بنویسسسسسسسسسس , خیلی خوشحالم و دوست دارم بدونم در چه حالی هستی عزیز دلم . اون خوابت یادته ؟ چه خوب تعبیر شدا . عزیز دلم دیگه نمیدونم چطوری خوشحالیم رو بهت ابراز کنم فقط دوست دارم بدونی خیلی خیلی خیلی خوشحالم و ذوق دارمممممممممممممممم. میبوسمتون , هر دوتون رو . دوستتون دارم , هر دوتوووووووووووووووووون رو .
یثنا
7 دی 92 14:37
معصومه من خیلی خوشحالم خدارو شکر خیلی مراقب خودن و نی نی گلت باش
زهرا
7 دی 92 15:06
بخدا گریه امانم نمیده با خوندن مطلبت اشکام داره سرازیر میشه تروخدا بادل پاکت برا منم دعا کن خدایا شکرت که یکی دیگه از دوستامم مامان شد خدایا شکر بی بی جام ممنونتم ممنون
رویا
7 دی 92 15:18
سلام عزیزم مبارکه خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم
مامان بردیا شیطون
7 دی 92 15:53
مبارک باشه.....
عطر یاس
7 دی 92 16:01
سلام معصومه جان مبارک باشه بسلامتی
فاطمه
7 دی 92 16:26
سلام عزیزم خوبی؟ من از وبلاگ یکی از بچه ها متوجه بارداریتون شدم و عادت دارم هر کی که مامان میشه و از لیست انتظار خارج میشه بهش سربزنم و تبریک بگم وقتی پستتون رو خوندم خیلی خوشحال شدم از صمیم قلب بهت تبریک میگم و انشاالله به حق حضرت رقیه خدابرات نگهش داره منم شنبه آینده باید برم آزمایش بدم ببینم نتیجه چی شده ازت التماس دعا دارم...بازم تبریک میگم[بوسه]
مامان بردیا
7 دی 92 16:35
معصومه جووووون باورم نمیشه....خدایا شکرت...اشک امانم نمیده بخونم....خوشحالم ....خدایا شکرت...تبریک تبریک تبریک..مطمینم بهترین مادر دنیا میشی
راضیه
7 دی 92 17:21
سلام گلم خیییییییییییییییییییییییلی برات خوشحالم عزیزمان شاالله 9 ماه بچسبه به دلتو دوران شیرینو سالمی داشته باشی واسه منو همه چشم انتظارها هم دعا کن عزیزم
خداجونم منم میخوام مامان بشم
7 دی 92 17:23
مبارک وجودت باشه هدیه بی بی رقیه مون
رویا
7 دی 92 18:33
شکر
بنده
7 دی 92 19:04
سلااااام من از وب زهراجونم(میخوام مامان بشم) متوجه شدم شما هدیه ای از خدا گرفتید خدارو هزاران هزار مرتبه شکررررررررررررررررررررررررررررر این هدیه ی ربیع الاول شما از طرف بی بی رقیه(س) هست ان شاءلله خداوند مزارشان را از دست این وهابی ها نجات دهد ان شاءلله بعدش مشرف بشید به زیارتشون وقتی پستت رو خوندم اشک تو چشمام جمع شد ان شاءلله 9ماه دیگه فرزندت رو سالم و سلامت در آغوش بگیری
مامان عروسک
7 دی 92 21:57
خدااااااااااااااااااااایا شکرت شکرت شکرت معصومه جون خیلی برات خوشحالم
ریحانه
7 دی 92 21:57
سلام عزیزم خیلی خوشحال شدم شاید باورت نشه همون اندازه که برای خودم خوشحال شده بودم. دووسست داررم. خدارو شکر.
مامان ریحان
7 دی 92 22:28
مبارک باشه عزیزم
سحر
7 دی 92 22:33
هووووووووووووووووووووووووووووورررررررررررررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااا مبارکه معصومه جونم خدایا شکرت خدا جونم دوستت دارم نمی دونم چی بگم معصومه جونم
مامان بردیا(a)
7 دی 92 22:36
عزیزم خیلی واست خوشحال شدم انشاالله تبریک پا گذاشتنش به این دنیا عزیزم همیشه واست دعا میکردم خیلی خیلی واست خوشحالم
مامان بردیا(a)
7 دی 92 22:50
معصومه جونم میدونی الان با تمام وجودم ارزوم چیه؟اینکه یه روزی این خوشحالی رو تو نوشته های همه مامانای منتظر مخصوصا سحر جونم ببینم براشون دعا کن خدا به دل پاکت انشاالله نگاه کنه نمیدونی چقد خوشحالم اخه پای وبلاگت خیلی اشک ریختم ولی از این به بعد فقط میخوام واسه نی نیت ذوق کنم خدارو صد هزار مرتبه شکرررررررررررررر
سمیه مامان زینب
8 دی 92 0:18
مبارک باشه عزیزم لطفا واسه همه دعا کنیدمخصوصا کسانی که زندگیشون با آمدن یه بچه دوباره جون میگیره
الناز
8 دی 92 0:30
خدا رو صد هزار مرتبه شکر. خدا رو صد هزار مرتبه به خاطر نعمت های بی دریغش شکر. انشاالله دلت همیشه شاد باشه دلم رو شاد کردی معصومه جان.انشاالله بیاد و برات یک عالمه خیر و برکت بیاره.بیاد و برات بشه دلخوشی شادی همه چیزای خوب. اصلا هر چی آرزوی خوبه مال تو و جوجه تونو و آقاتون. دیدی گفتم خودتو دست کم نگیر تو خودت اصل برکتی برا زندگی تون. من جای تو باشم می رم کیکی رو که به خودم بدهکارم می پزم به افتخار جوجه جان و می خورمش با کیف.نوش جونتون باشه انشاالله./
ندا
8 دی 92 8:42
ای خدا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتت. مبارکت باشه عزیزم. بهترین خبری بود که شنیدم. خیلی مواظب خودت باش
مامان شروین و آذین عزیز
8 دی 92 9:22
پس چرا از دکتر ننوشتی هنوز تو که اینقدر تنبل نبودی هنوز نی نی نیومده ناز کردنت شروع شد
لیلا
8 دی 92 10:11
سلااااااااااااااااااااااام عزییییییییییییییییییییییییییییزم ..... جدی میگییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شکر خدااااااااااااااااااااااااااا خیلی خیلی خو شحاااااالم...... فکر کردم دارم اشتباه میخوووووووووووووووونم ...... مبااااااااااااااااارکه ..... اصلااااااااااااااااااااااااااا اشتبه نیست ........... اینقدر پر رنگ //// واااااااااااااااااااااای چقدر گریههههههههههههههههه کردم خدایا هزاران بار شکرررررت بوووووووس خیلی خوشحالم
مامان ثنا
8 دی 92 10:41
عزیز دلم خییییییلی برات خوشحالم وقتی پستتو خوندم باورم نمیشد چند بار خوندمش تا باورم شد تبریک میگم بالاخره جواب دعاهاتو گرفتی ازصمیم قلب برات خوشحالم وقتی مطلبتو خوندم یاد آزمایش خودم افتادم واقعا همچین روزی هیچ وقت از یاد آدم نمیره عزیزم انشاالله بارداری خوبی داشته باشی ونی نیت صحیح و سالم بیاد بغلت
مائده
8 دی 92 11:27
معصومه جون برای منم دعا کن
ندا
8 دی 92 12:02
من که انقدر با تو بودم و الان از بارداریت خوشحالم چرا جزء دوستات نیستم؟؟؟
مامان خانومی
8 دی 92 12:37
سلام عزیزم جونم اخی انتظارت تموم شد خذاروشکر چقد خوشحالم از این اتفاق اتفاقی که زندگیتو شادتر قبل کرد چقدر خوبه شادی و منم از شادی تو اشک میریزم شکر خدایا یکیم از لانتظار دراومد الحمد ا... یادت نره دعا کنی عزیزم
سارا
8 دی 92 12:41
سلام عزیزم از وب زهرا جان پیداتون کردم بهتون تبریک میگم ان شاءالله به سلامتی باخوندن وبتون منم اشک ریختم چه زیبا روایت کردید
مامان بردیا شیطون
8 دی 92 13:47
عشق زیـــــبـاتـــریــن لـــذّتـــیست کــه بـه وقــت ِ ارتـــکاب ِ آن .... خـــــدا ،بـــــرای ِ بـــــشر ... ایــــستــاده “دســـت” مــــــیـزنــــد …!
ریحانه
8 دی 92 16:19
سلام عزیزم من از وب یکی از دوستان اومدم تو تمام مدتی که پستت رو میخوندم اشک ریختم واسه این معجزه باید به طور مخصوصی شکر گذار باشی از بی بی رقیه و خدا ئدل پاکش خوش ب حالت ببین چقدر خدا دوست داشته قدرشوبدون
فاطمه
8 دی 92 16:49
معصومه جون خیییییییییییییییییلی خوشحالم خییییییییییییییییییییییلی زیاد واااقعا از ته دل تبریک میگم
کیمیا
8 دی 92 18:31
بهت تبریک میگم توروبه بی بی رقیه برای همه مننتظرادعا کن واسه منم دعا کن....
همسایه امام رضا
9 دی 92 1:15
سلام هرچی دنبال کلمه ای گشتم که شدت خوشحالیم وبهت نشون بده پیدا نکردم..ا... مواظب خودت باش ...خیلی مراقبش باش... راستی برات تو حرم ی نذری کرده بودم حالا 5شنبه میرم حرم ادای نذر وتشکر.......
مامان یاسمن و محمد پارسا
9 دی 92 1:15
الاهی عزیزم چقد زیبا نوشتی خط به خطش و با حوصله و دقت خوندم چه هیجان و عشقی تو نوشته هات موج می زنه عزیزم مواظب خودت و نی نی جونم باش
مامان یاسمن و محمد پارسا
9 دی 92 1:16
قالب جدید مبارک عزیزم
مامان آريانا
9 دی 92 7:35
عزيزم مباركه.خيلي مراقب خودت باش.هرچيزي كه مي خوري راجع به مزايا ومعايبش تحقيق كن.ايشالله دستان كوچك بيبي رقيه محافظتش كنه .خدا برات نگهش داره.بارداري دعات خيلي درگيره بخصوص كه مورد توجه خداوائمه هم هستي.براي همه منتظرا دعا كن.براي من ودختر شش ماهه ناز من هم دعا كن.
مامان شروین و آذین عزیز
9 دی 92 8:34
از دست تو معصومه که هربار میشینم پای وبلاگت باید با خوندن این نوشته ها اشک بریزم مبارکت باشه
مامان لي لي
9 دی 92 12:07
رفیق روزهای قشنگم! یه هفته از زمستونم رفت.سردت شدخبرم کن تا برات بسوزم... بهانه های دنیا تورو از یادم نمیبره،من تورو تو قلبم دارم نه تو دنیا . . زمستونت پر برف لبت پر خنده باد .
مامان لي لي
9 دی 92 12:08
عزيزم بازم بهت تبريك ميگم انشالله به سلامتي
یسنا کوچولو
9 دی 92 17:20
به قلبم نشستی نگفتم چرا ، دلم را شکستی نگفتم چرا ، یکی خواب شبهای مرا ربود ، چو دیدم تو هستی نگفتم چرا
ریحانه
9 دی 92 22:56
واای عزیزم مبارکههههه
مامان لي لي
10 دی 92 2:11
بازمممممممممممممممم تبريك
فریبا
10 دی 92 12:04
تبریک خانمی منو یادت نره دعا کنی دوست جونم
ســــــــــــــــحر
10 دی 92 13:08
سلام عزیزم تبریک میگم
مامان بردیا شیطون
10 دی 92 14:40
چطوری مامان خوبی..... نی نی 1ماهه ما خوبه خیلی مواظبش باش... دوستت دارم ایشالا همیشه خوشحالیت رو ببینم ... بعد از اسید فولیک چایی نخوری ها....
مامان نی نی
10 دی 92 15:43
سلام عزیزم من همیشه بهت سر میزدم ولی بران کامنت نمیزاشتم به خودم میگفتم هر وقت نی نی دار شد میام بهش تبریک میگم واقعا برات خیلی خوشحال شدم مبارکت باشه گلم از صمیم قلبم بهت تبریک میگم خدا حافظ تو نی نی عزیزت باشه یادت نره واسه منم دعا کنی
مامان حلما
10 دی 92 18:37
سلام آخخخخخخخخخخخخخخخخ جون یه مامان دیگه به جمعمون اضافه شد .معصومه جان به خدا دارم از خوش حالی بال در میارم میدونم بعد چند سال انتظار الآن چه حسی داری درست مثل خودم به خدا خواهر خوبم مهرماه که رفتم مشهد برات پیش امام رضا دعا کردم و به یادت بودم دوست جونی امیدوارم نی نی گلت صحیح و سالم بیاد تو آغوش گرمت
معصومه
10 دی 92 21:01
وااااای چقد هیجانیه وقتی آدم میفهمه مادر شده و میخواد این خبر رو به آقای پدر بده. خیلی شیرینه... تبریک میگم خانووووم.
مامان منتظر
11 دی 92 0:33
تبریک تبریککککککککک ایشالا که 9ماه بارداری خوبی داشته باشی عزیزم ما رو هم دعا کن چون قطعا خدا صدای تو رو میشنوه.
مامان آوا
11 دی 92 1:52
کجایی معصومه جون چه خبر از نی نی سونو ندادی؟
مامان آوا
11 دی 92 2:01
کلمه به کلمه اش خوندم معصومه خیلی خوب نوشتی با اینکه جواب رو میدونستم ولی با بند بند کلماتت استرس وهیجان داشتم خیلی مبارکه عزیزم اینروزا خیلی مهمان داشتم باورت میشه اینقد سرم شلوغ بود که خیلی خیلی کم نت اومدم بهت زنگ میزنم عزیز دلم خیلی مواظب خودت باش
شمیم
11 دی 92 8:23
بگو سفت به دلت بچسبد که دلچسب ترین روزهای زنگیت را بگذرانی
صبا
11 دی 92 8:47
استرس نمیزاشت تخمک و اسپرم بهم سلام کنن خدا رو شکر خدا رو شکر حالا با نیت خالص وخوی که برا خودت داشتی برا من هم دعا کن
سارا مامان اهورا
11 دی 92 9:21
وااااااااااااااااااااااااای عزیزم مبارکه بخدا از خوشحالی دارم اشک میریزم و مینویسم خییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی برات خوشحال شدم انشاالله به سلامتی تو بغلت بگیریش
محبوبه
11 دی 92 10:51
سلام معصومه خانوم ؟ خوبی ؟ خوشی ؟ نی نی گولو خوبه ؟ الهی شکر عزیز دلم که تو هم مامان شدی گلم . خدایا شکرت از اینکه دل دوستمو شاد کردی . حالا بگو ببینم نی نی گولوت چند وقتشه ؟ حتما از نی نی من کوچکتره نه ؟ معصوم جون محبوبم از نی نی سایت و کلوبمون. یادت میاد ؟ منم به لطف علی اصغر امام حسین نی نی دارم . بیا بگو ببینم نی نی ات چند وقت داره خانومی ؟ دوستت دارم بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس واسه مامان معصومه و نی نی گولو
lili
11 دی 92 12:10
salam mobarak bashe khanoomiiiiiiiiiiiiiiiii ishala besalamati khili khooshhalam kardi alan dg bayad behet begam maman goolmovazebe khoodet bash
بهار د
11 دی 92 13:42
خیلی خوشحالم برات معصومه جون خیلی ایشالله سالم بیاد بغلت گلم
راضیه
11 دی 92 14:23
ان شاالله 120 سال بمونه گلم
مامان لي لي
12 دی 92 2:43
شادیهایم هدیه به تو..........،کم بودنش را برمن خرده نگیر......اين تمام سهم من از دنياست..........
مامان بردیا شیطون
12 دی 92 12:07
مامان جون خوبی..... نی نی خوبه.... خیلی مواظبش باش
مامان ثنا
12 دی 92 13:36
سلام معصومه جون خوبی؟نی نی خوبه؟ با نی نی خوش میگذره؟ تازه اول راهی اینقدر باید انتظار بکشی تا انشالا سالم بگیریش تو بغلت بازم تبرییییییییییییییییک
سایه
12 دی 92 14:11
تبریک میگم عزیزم...ایشالا به سلامتی به دنیا بیاد...ایشالا که دوقلو باشه...این دعای یه مامان دوقلوئه...مراقب خودت باش...از وبلاگ رویا جون پیدات کردم و تو این چند روز ارشیوت و خوندم...خوشحال شدم برات...قدمش خیر باشه
مامان شیرین
12 دی 92 19:02
سلام معصومه جان عزیزم مبارکت باشه ایشالله که بهذ سلامتی بدنیا بیاد وبچه سالم و صالحی رو پرورش عزیزم خخخخخخخخخخخییییلی مواظب خودت باش هم از لحاظ تغذیه هم از لحاظ روحیه ایشالله هر دو تون رو خدا برای هم نگه داره
مامان شیرین
12 دی 92 19:15
lمعصومه جان دوباره سلام با موضوع سری بافته های خودم آپم خانومی بازم میگم خیلی مراقب خودت باش چند وقتیه که آشپزی آشپز خانمو موضوع جدیدی نداره ایشالله که به اون وبت هم یه نیم نگاهی بندازی منتظر مطالب خوبت هستم
مائده
12 دی 92 22:03
برف سنگین زمستون همه چی رو کرده پنهون ادمای شهر برفی خوابیدن تو خونه هاشون .... اولین برفتون پر از شادی
مادر منتظر
12 دی 92 23:26
خدایا؛ تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم می‌دهیم ؛ این ماه را بر تمام شیعیان جهان ، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده ، و در ظهور ارباب و مولای ما ؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما ، و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما ، و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده ، و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما. آمین ربّ العالمین. حلول ماه ربیع الاول مبارک . سلام دوست خوب و نازنینم شنبه روز زایمان منه مهربونم , برای سلامتی فاطمه جونیم و اینکه زایمان راحتی داشته باشم دعا کن عزیزم , اگه بدی از من دیدی حلالم کن دوست خوب و مهربونم . (مشخص شدن تاریخ زایمانم و یک سورپرایز برای دوستانم ) اسم پست جدیدمه گلم .
نیلوفر جون
13 دی 92 12:13
هزاربار خدا رو شکر عزیزم خیلی خوشحال شدم خیلی مبارکه عزیزم مواظب خودت باش سه ماه اول خیلی مهم دیگه پیاده رو نکن
مامان شروین و آذین عزیز
13 دی 92 12:44
سلام معصومه جان خوبی؟ چه میکنی با مهمون داری؟ نی نی خوبه؟ جاش امنه؟ چه خوبه که فردا باید بری سونو گرافی و خیال مارو هم راحت راحت میکنی خیلی خیلی دعاگوت بودم وقت هم زدن شله زرد خونه مامانم
mani_mania
13 دی 92 15:43
مبارک باشه خانومی خوشا به سعادتت که اینقد خوب بودی که حضرت رقیه با دستای کوچولوش دستاتو گرفت برا منم دعا کن این ماه آخر حسرتم باشه
مامان بردیا
13 دی 92 16:13
چرا پست جدید نمیذاری...کجایی مامان خانمیییییییییییییییییییییییییییی
بهار د
13 دی 92 18:26
خدارو شکر انتظارت به پایان رسید گلم خیلی شادم
مامان عروسک
13 دی 92 20:58
سلام معصومه جونم خوبی عزیزم؟نی نی خوبه؟ کجایی زودی بیا منتظر پست جدیدتیم.
مامان سید
13 دی 92 23:37
سلام. تبریک میگم خدمتتون. قبلا به وبتون سر زده بودم و دعا هم کرده بودم. خیلی خوشحال شدم از اینکه نتیجه گرفتید. این خاندان خیلی کریم هستند....
عسل بانو
14 دی 92 13:33
مبارررررررررررررررررررررررررررررکه خدایااااااااااااااااااااااااااااااااا شکرت خیلی خوشحالم عزیزم قربون بی بی رقیه برم از شادی نمی دونم چیکار کنم ایشالله به سلامتی و خوشی به دنیا بیاد اولین کلمه ای که با دیدن پستت گفتم خدایا شکرت خیلی مراقب خودت باش عزیزم برا همه دعا کن به مراد دلشون برسن قربونت
رزیتا مادر آرمیتا
14 دی 92 13:54
معصومه عزیزم تبریک میگم . الهی قربون بی بی رقیه برم که اینجوری مراد دل تو رو داد....... از خوشحالی با خوندن کلمه به کلمه نوشته هات اشک ریختم و خدای بزرگ و مهربون رو شکر کردم . وای خدا چــــــــــــــی بگم . عزیزم بازهم تبریک میگم و واست آرزوی سلامتی دارم .
مامان هدیه
14 دی 92 13:55
واااااااااااااااااااای خدایا شکرررررررررررررررررررت چقدر خوشحالم نمیدونی دوست عزیزم بهت گفته بودم که به زودی باردار میشی قربون خدا بشم با این لطف و محبتش خدایا شککککرررررررررررررررررررررررررررررررررررررر دوست عزیزم ببخش دیر به دیر میام راستشو بخوای دارم واسه کنکور ارشد خودمو آماده میکنم واسه این وبلاگ هدیه رو هم دیر به دیر آپ میکنم خلاصه دوستم خییییییییییییلی شادمون کردی ایشالا خدا فسقلی ما رو صحیح و سالم کمک کنه و به دنیا بیاره مامانی هر دوتونو خیللللللللللللللللللللللللللی دوست دارم
مامان فاطمه
14 دی 92 17:58
مبارکه مبارکه دست سوت جیییییییییییییییییییییییییییییغ هوراااااااااااااااا هورااااااااااااااااااااا نمیدونی چقدر خوشحالم خدایا شکرت نمیدونی چقدر موقع شیر دادن فاطمه برات دعا کردم
ارلا
15 دی 92 23:31
سلام خانمی دیدی خداااااااااااااااااااااااااااااااااااامهربون دعاتون رو برااااااااااااااااااااااااورده کرد امیدوارم سالم به دنیا بیاد شیرینم مواظب کنجدم باااااااااااااااااااااشی مواظب خودتم بااااااااااااااااااااااااااااااشی گلم به یمن آمدن فرشته کوچکتان به زمین با آسمانی ترین آرزوها برای پر خیر و برکت بودن قدمهای کوچکش و روح بخشیدن به زندگیتان تبریک مرا پذیرا باشیدمباااااااااااااااااااااااارکه
مامان یزدان
18 دی 92 8:33
عزیزم خیلی خوشحال شدم. خدایا شکرت. کلی با خوشحالیات گریه کردم.خیلی مراقبش باش.
مهرناز
20 دی 92 22:31
سلام عزیزم تبریک میگم چند روز پیش برای اولین بار اومدم وبلاگت و دلنوشته هاتو خوندم خدا رو شکر این بار که اومدم به ارزوت رسیدی خوشحالم برات
ضحی
21 دی 92 17:34
سلام عزیزممممممممم وایییییییییییییی خیلی خوشحال شدمممممم مبارکههههههههه مبارکههههههههههههههههههههه انشالا بسلامتی بغلش بگیری .... خیلییییییییییی خوشحال شدممممم ... نمیدونم از ذوق چی بگم بازم تبریکککککککک
مامان یاسمن و محمد پارسا
21 دی 92 22:47
پس کی حاضر میشه معصومه جون
زهرا مامان کوشولو
24 دی 92 16:34
شاد باشی گلم
مامان یاسمن و محمد پارسا
25 دی 92 18:50
معصومه جونم کجای نگرانت شدم چرا پست نمی زاری
مامان یاسمن و محمد پارسا
27 دی 92 17:28
خاله جون ما تو یه مسابقه شرکت کردیم دوست داشتی زود بیا بهمون رای بده
مامان زیبا
29 دی 92 1:39
عزیزم مبارکت باشه انشالله با تنی سالم در اغوشت بیاد به مامان شدی به ما سر نمیزنی
سمیه
2 بهمن 92 22:38
مبارکه مبارکه اومدنت به خونشون مبارکه.
madarkhanomi
6 بهمن 92 18:05
وای باورم نمیشه!خدارو شکر.به خدا خیلی برات دعا کردم وقت زایمانم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا مبارکه عزیز دلم خیلی خوشحالم برات وبلاگ رو آپ کردم بالاخره،تشریف بیارید خانومی