تکامل دختر رویاهایم
تکرار نمیشوند روزهایی که برایشان جان داده ای و به قیمت جان پیدایشان کرده ای.... به دنیا نمی آیند آدم هایی که دوستشان داری و دوستت دارند ..دوستشان داری و دوستت ندارند.. دوستشان داری و کنارشان نیستی و دوستشان داری در آغوششان هستی و در آغوشت هستند ....تکرار نمیشوند هیچ یک از لحظه هایمان ...مانند روز اول مدرسه...روز اول دانشگاه... روز قبولی در کنکور... روز عقد... روز اول زندگی... واگر بارها مادر شویم بار اول مادر شدنمان را از یاد نمیبریم به هیچ قیمتی...و من بارداری اولم...زایمان اولم...و فرزند اولم را با استخوان شکسته چهارستونم روز رگ های ظریف قلبم میفشارم و از شیارهای خونینش کلمه ستیا را می نگارم تا ابد جاودانه بماند برایم ....
دخترک عزیزم درگیری این روزها شیرین تر از عسل است و من و تو وقتی خالی برای فکر کردن به دوستان نداریم چه برسد به دشمنان...و من از این بابت خوشحالم که فقط در جستجوی زندگی خودم هستم تا در کاوش دیگران.
نبود اینترنت،سرگرم با تو..رسیدگی به کارهایت در حد توان .. مسافرت به دیار پدر و مادری من...و موارد دیگری اجازه نمیدادند تا بیاییم و برایت درست بنویسم مرا ببخش.
دوستانم سپاس گزارم و سر تعظیم برایتان خم میکنم که همواره به یادم بودید با اینکه فرصت نداشتم به نزدتان بیایم.
دخترک یک ساعتی من
دخترک یک روزه ی من
دخترک یک هفته ای من
دخترک یک ماهه ی من
دخترک دو ماهه ی من
دخترک سه ماهه ی من
این چند تا هم سه ماه و نیمه گی عشقم برای دایی جون و زندایی جون که ببینن و از دلتنگی دربیان و به باباجون و مامان جون ستیا جون نشون بدن
این لباس قرمزا رو عمه جون اینا بافتن براش
این لباسشم دایی جون خریده براش این یکی لباسشم هدیه ی مامان جون مامان منه
من شیشه شیرمو با دست میگیرم و آب قند میخورم .....و اینم از گرفتن جغجغه و تکون دادنش و بردنش به دهنم تازه یاد گرفتم.
من از روسری و کلاه متنفرم و مامانم به زور کلاه سرم میکنه و روسری هم واسه تنوع آخه مامانم عاشقه تیپ زد به منه و من متنفرم دست من باشه مای بیبی هم نپوشمممم..خخخخ من تازگی یاد گرفتم بشینم توی کریرم و تلوزیون شبکه پویا و سی دی هامو ببینم و جیغ بکشممممم