دخترک سه ماهه عزای سه ساله
دخترک سه ماهه ام را میبرم به عزای بی بی سه ساله چه صفایی دارد لباس سقایی و علی اصغری به تن دردانه ام کنم.... عاشقانه دخترم را دوست دارم و آن هییتی را که دخترکم را از وساطت آن گرفتم خلاصه که عجب حال خوشی دارم امسال خدا نصیب تمام منتظران بکند آمیننننن
ممنونم سر میزنید و نظر میگذارید یا نمیگذارید حضورتان مهم است همین که از سر کنجکاوی هم کسی بیایید یعنی زندگی من برایش مهم است....
دخترکم میخندد...دست و پا میزند...جیغ میزند...من را آشکارا میشناسد و همسرم را....الان که چند روزیست آمده ام شهرمان خانه پدری خودمم تلفنی برای بابایش ناز میکند....خلاصه که باز هم حال خوشیست شکرخدا....هنوز روستای پدری را ندیده اما دومین بار حضورش در شهر مادریست...برای یک ماه هستیم چند روز بعد از عاشورا میرویم خانه خودمانننن،،،خوش میگذرد شکر خدا،،،
دوستتان داریم بسیار عکس های جدید هم میگذارم فردا بعد از قد و وزن آمار جدیدی خواهم داد انشالله دلم برای وبلاگ هاتان تنگ شده اما شارژ نت خانه تمام شده با گوشی دشوار است التماس دعا